با نزدیک شدن ایّام انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، نگاهها به افرادی جلب میشود که یکی پس از دیگری اعلام کاندیداتوری خواهند کرد. شاید بتوان در نگاهی جامعهشناسانه به رفتار ملت ایران در 8 سال اخیر، چنین نتیجه گرفت؛ استقامت ملت در مقابل «شوکهای سیاسی» و «رفتارهای هیجانزا» در جریان انتخابات سال 88 و وقایع پس از آن، همچنین گلایههای عمومی از بد اخلاقیهای اخیر مسئولین، همه گواه این است که عموم مردم در ایام تبلیغات کاندیداها، ضمن پایبندی به اصول و ارزشهای اسلامی و انقلابی خود، در پیِ فضایی آرام و خالی از تشنج هستند و این از فواید «واکسیناسیون» فتنه 88 بود که مطالبه اخیر امام خامنهای از مسئولین و بدنهی حزباللّهی کشور، در تثبیت این خُلقِ اجتماعی نقش چشمگیری داشت. از مزایای فضای خالی از تشنج، فراهم شدن امکان قیاسِ منصفانه و واقعی کاندیداهاست.
لذا کاندیدای بدون «برنامه» قطعا از حداقلی از اقبال برخوردار خواهد شد و قابل پیشبینی است که کاندیداها برای جلب اقبال عمومی، فارغ از دعواهای سیاسی، بیان آمار جعلی و تهمتهای اخلاقی، ناگزیر به ارائه بستهای جامع، شامل «برنامه»های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خواهند بود خصوصا اینکه حجم فعالیتهای صورت گرفته در دولت نهم و دهم نشان داد، دستگاه اجرایی کشور قابلیتهای بالقوهی فراوانی دارد که در دولتهای گذشته مغفول مانده بود.
شاید یکی از دلایل اصطکاکهای دولت و مجلس در سالهای اخیر را هم بتوان به «توسعه دامنهی فعالیتهای دولت» و «عدم تحرک متناسب» با آن از سوی مجلس برگرداند به نحوی که دولت، قوانین مجلس را «دستوپاگیر» و مجلس، تحرکات دولت را «قانونگریزی» قلمداد میکند.
تا به این جا همه چیز نشان از بلوغ سیاسی و رشد جمعیِ ملت ایران است اما به نظر حقیر، آسیب خطرناکی ما را تهدید میکند و آن غالب شدن "ادبیات توسعه" بر «برنامه«های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کاندیداهاست.
از آنجا که این ادبیات، ظاهری پر طمطراق و عقلپسند دارد، میتواند در شرایطی که نابسامانیهای اقتصادی، مردم را آزرده است، با القاء کارآمدی خود، در انحراف افکار عمومی و عقبگردِ اجتماعی، نقش موثری ایفا نماید. لذا این جریانات، عباراتی چون "اعتدال و توسعه"، "واقع گرائی"، "تنشزدایی در عرصه بینالملل"، "سر عقل آمدن انقلاب"، "ژاپن اسلامی"، "کار کارشناسی" و ... را در قالب چهرهای مدافعِ اخلاق، به خورد ملت خواهند داد.
عباراتی که هر چند از گروههای متعدد سیاسی شنیده خواهد شد ولی تجربه نشان داده این جریانات نقاط اشتراک فراوانی برای اتحاد دارند که آنها را به طمع تقسیم غنائم، زیر یک سقف جمع خواهد کرد. لذا به نظر حقیر بر بدنه نخبگان کشور واجب کفائی است در تبیین سه محور اصلی در بیانات امام خامنهای به عنوان «سر فصلهای تمایز افراد » تلاش کنند؛ «نحوه اجرای عدالت اجتماعی»، «سیاست خارجی» و «سیاست فرهنگی». مطالبات عمومی باید به سمتی حرکت کند که کاندیداها به بیان نسبت «برنامه»های خود با این سه محور بپردازند و مناظرهها از دعواهای سیاسی به دعواهای گفتمانی تبدیل شود.
باشد که گفتمان امام (ره) احیاتر گردد.
دیدگاه ها