حامد موفق بهروزی در یادداشتی نوشت: گاهی احساس میکنیم هوا گرمتر از آن درجهای است که سازمان هواشناسی اعلام کرده است، این همان اختلاف واقعیت با احساس است. اما این احساس گاهی ناشی از خطا و اشتباه در ادراک خودمان است و گاهی این خطا ناشی از پمپاژ اطلاعات نادرست و ناصحیح به دستگاه محاسباتی ما از طرف دیگران.
«اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد» این جمله رهبر انقلاب در سخنرانی عید قربان است. این جمله ناظر به همین تفاوت ادراک جامعه از واقعیت است. همان که معروف است و میگویند: احساس نا امنی از خود نا امنی بدتر است. اما نکته مهمتر و اساسی تر آن است که این جمله از کدام چارچوب اندیشهای استخراج شده است و پایه و اساس آن چیست؟ برای توضیح ماجرا کمی همراه باشید تا چند مقدمه را توضیح دهم.
اولا باید دقت کرد مفهوم تحریف یک مفهوم صرفا مجازی در شبکههای اجتماعی یا رسانهای نیست. تحریف عامل جابجایی موضع مردم در حوزههای مختلف میشود. لذا زمانی که رهبر انقلاب شکست تحریم را بر مفهومی چون تحریف ربط میدهند باید متوجه شد که آنچه در جمهوری اسلامی عمل میکند موضع و جهت گیری مردم است.
یک بار دیگر مواضع رهبر انقلاب را در خصوص تحریم را مرور کنیم. بارها ایشان توصیه کردهاند دولت، مسوولین و مردم برای خنثی سازی اثرات تحریم به جای مذاکره به دنبال حل مشکل در درون کشور و تسهیل تولید داخلی باشند. اما چرا این راهبرد از طرف حاکمیت تصمیم گیری نشده است؟ مگر حکمرانی در این کشور به چه نحو است که یک بار تصمیم قطعی و برنده در این خصوص گرفته نمی شود؟ این همان سوال اساسی است.
پاسخ در همان جمله رهبر انقلاب مستتر است. حکمرانی در این کشور ذاتا مردمی است. شفاف و صریح اگر بگویم اینکه مردم باید برای تصمیمات مهم و راهبردی قانع شوند وگرنه جدای از آنکه تصمیم گیری صورت نمیگیرد، بر فرض اگر تصمیم گیری هم صورت بگیرید کارساز نخواهد بود چراکه عناصر حکمران خود مردم هستند.
زمانی که تحریف در ادراک مردم صورت بگیرد خواست و نگرش مردم نسبت به مسائل جابه جا میشود و طبق مدل حکمرانی در جمهوری اسلامی ایران تصمیم گیری بر خلاف نظر و رای مردم صورت نخواهد گرفت.
نکته مهم آن است که این جمله رهبر انقلاب اساسا راهبردی ترین مشرب حکمرانی در نظام اندیشه جمهوری اسلامی ایران را معرفی می کند. برای شفاف شدن ماجرا، تصمیمات و نقش آفرینی رهبر انقلاب را در مذاکرات هستهای در دو وضعیت مختلف را دقیق تر ببینید. ادراک بخشی از مردم، از وضعیت کشور در دوره ای این بود که مذاکرات راهگشا است و بر همین اساس در انتخابات 92 به رئیس جمهوری رای دادند که مهمترین و اصلیترین و شاید تنها راهکارش مذاکره با آمریکا بود. رهبر انقلاب فرمودند: من موافق مذاکره نیستم اما بروید و مذاکره کنید. اما اکنون زمانی که حرف از مذاکره میشود رهبر انقلاب با قاطعیت مخالفت میکنند و با صراحت اعلام میکنند جمهوری اسلامی ایران دیگر مذاکره نخواهد کرد. چه چیزی متفاوت شده است که این کنش متفاوتی از رهبر انقلاب شاهد هستیم؟ آیا آمریکا متفاوت شده است؟ آیا دولت ایران تغییر کرده است؟ آیا مناسبات جهانی تغییر کرده است؟ شاید همه باشد اما از نظر رهبر انقلاب که بارها اعلام کردهاند آمریکا همان است و ما هم همان انقلابی هستیم که از اول بودیم. تنها تغییر در ادراک مردم ایران از شرایط کشور و جهان رخ داده است.
فارس
دیدگاه ها