فرض اول در خصوص کسانی که با طرح مکرر این موضوع اقدام به فضاسازی عليه نظام میکنند این است که این عده نسبت به جرم و خیانت بزرگی که فتنهگران در سال 88 مرتکب شدند، خود را به تغافل زده و در یک نگاه خوشبینانه بر این باورند که با اندک فشاری به نظام خواهند توانست به خواسته خود در آزادسازی سران فتنه دست یافته و به اصطلاح فضای امنیتی را به سیاسی تبدیل و زمینه فعالیت افراطیون را فراهم نمایند تا بهتدریج به قدرت بازگردند. از نگاه این عده که معمولاً خودشان نیز در جریان فتنه نقش آفرین بودهاند، دو مشکل اساسی برای بازگشت اصلاحطلبان به قدرت وجود دارد:
یکی اینکه پاک کردن سابقه فتنهگری آنها تا زمانی که موسوی و کروبی در حبس و سایر مجرمان در حال گذران دوره محکومیت خویش میباشند، امکانپذیر نخواهد بود. چرا که در این شرایط هم شورای نگهبان به خط قرمز ورود فتنهگران به قدرت حساسیت نشان خواهد داد و هم با اقبال عمومی هم مواجه نخواهند شد.
دوم آنکه افراطیون اصلاحطلب از سوی کسانی که در سال 88 با توصیه و تجویز آنها پای به خیابان گذاشته و سابقه رویارویی با نظام اسلامی در کارنامه آنها ثبت شده است، مورد بازخواست قرار گرفته و از آنها میپرسند که با چه توجیهی از بازگشت به قدرت در این شرایط دم میزنند که قربانیان فتنهگری گذشته آنها هنوز مجازات خود را پس نداده و معلوم نیست چه کسانی باید تاوان افراطگری آنها را بپردازند.
فرض دوم در این ماجرا آن است که افراطیون اصلاحطلب امیدی به آزادی سران فتنه با راهکار فشار به نظام ندارند اما اولین نگرانی آنها این است که اگر ادامه وضعیت فعلی آنها را وادار به توبه کند، اولاً خطای خود را پذیرفته و گناه بزرگ فتنهگری علیه نظام اسلامی در کارنامه اصلاحات ثبت شده و در ادامه کار سیاسی آنها تأثیر منفی خواهد گذاشت. ثانیاً چنانچه پرونده سران فتنه با مدیریت نظام بسته شود، از نظر آنها فتنه و اصلاحات افراطی به پایان خود نزدیک شده و عملاً بستر سوء استفاده از آزادی قهرمانانه و ظرفیت محوری آنها از بین خواهد رفت.
لذا افراطیون با علم به اینکه نظام از موضع خود عقبنشینی نخواهد کرد، بر طبل آزادی سران فتنه میکوبند تا اولاً این موضوع به عنوان خواست مشترک اصلاحاتیها فراموش نشود و ثانیاً، آرامش فعلی کشور دستخوش فضای نامساعد سیاسی و روانی گردد. تلاش اصلاحطلبان برای کشاندن دولت یازدهم به این ماجرا و تغییر اولویت اقتصادی دولت به اولویتهای فرعی و حاشیهای نیز در همین راستا ارزیابی میگردد.
ادامه این فشارها دو احتمال دیگر را نیز در پی دارد؛ یکی فشار به نظام جهت برگزاری دادگاه محاکمه سران فتنه که در این صورت افراطیون اقدام به جنجالآفرینی کرده و برای مدت مدیدی به سوژه کافی جهت راهاندازی جو روانی نامساعد دست خواهند یافت تا با صدور حکم نهایی، زمینه برخی اقدامات را نیز به زعم خویش فراهم سازند. احتمال بعدی فوت سران فتنه در شرایط حبس است که به دلیل کهولت سن و برخی بیماریها متصور میباشد. فضاسازی جهت آزادی آنها بستر لازم را برای سوء استفاده از مرگ احتمالی سران فتنه را نیز فراهم میسازد.
دیدگاه ها