پیروزی در" القصیر " و تغییر معادلات خارجی در سوریه

بحران سوریه پس از حدود دو سال و نیم از آغاز آن در زمستان 1389 وارد مرحله جدید و در عین حال حساسی شده است . در میدان نبرد ، پیش روی های چشمگیر اخیر ارتش و نیروههای مقاومت مردمی در برخی شهرهای مهم سوریه ازجمله " القصیر" حکومت این کشور را در آستانه کسب یک پیروزی بزرگ و پایان بحران قرار داده است . در صحنه منطقه ای و بین المللی نیز تکاپوی محور عربی – غربی حامی تروریست ها در سوریه برای برگزاری نشست بین المللی ژنو 2( 10 خرداد) و همچنین نشست دوستان واقعی سوریه در تهران در 8 خردادماه از مهمترین تحولات این حوزه است. در این نوشتار کوتاه آخرین وضعیت بحران سوریه را مورد بررسی قرار می دهیم
نبرد در سوریه امروز در شهر استراتژیک " القصیر" متمرکز شده است . تحلیلگران سیاسی و نظامی معتقند که نتیجه نبرد در این شهر ، تا حدودی سرنوشت بحران سوریه را رقم خواهد زد . البته این بدان معنا نیست که با تسلط کامل ارتش سوریه بر القصیر ناآرامی ها در این کشور پایان خواهد یافت؛ چرا که تروریسم در سوریه ریشه دوانده و حداقل تا یک سال آینده باید همچنان شاهد خرابکاری و اقدامات تروریستی بود.
شهر القصیر قلب سوریه و قلب جنگ موجود در آن به شمار می آید ازهمین رو حوادث اخیر در این شهر، معادلات و بازیگران آن را در سوریه دستخوش تغییر اساسی کرده و حتی صحنه بین المللی و منطقه ای را تحت تاثیر قرار می دهد زیرا این شهر تاریخی و نظامی با لبنان نیز مرتبط است.این شهر با حدود 40هزار نفر جمعیت در 15کیلومتری مرزهای لبنان قرار دارد و می توان با استفاده از آن کشور سوریه را به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم کرد. با استفاده از این تقسیم بهتر می توان تلاش برای بحران آفرینی در سوریه و به عبارت بهتر تلاش برای در اختیار گرفتن القصیر را درک کرد زیرا این شهر حدفاصل شرق و غرب بوده و گذرگاهی است که با استفاده از روستاهای آن از جمله القصر، جوسیه و ربله و سایر روستاها حومه به راحتی می توان وارد لبنان شد و این مناطق همان مناطقی هستند که با استفاده از آن انتقال سلاح از لبنان به سوریه صورت می گیرد.
به عقیده کارشناسان نظامی، برای ارتش سوریه منطقه و شهر القصیر و حومه آن که از شهرهای مهم استان حمص است اهمیت بسزایی دارد. این منطقه در 2 سال اخیر یکی از کانون‌های تنش و عقبه استراتژیک جبهه غربی جنگ علیه سوریه بوده است. این منطقه یکی از معابر و منافذ مهم ارسال اسلحه به معارضان بوده است.
جریان المستقبل به رهبری سعد حریری و متحدان آن(جعجع،جمیل،جنبلاط و سنیوره)در جبهه 14 مارس با حمایت مالی و تسلیحاتی ریاض و دوحه، در این 2 سال اخیر حامی و پشتیبان معارضان مسلح و سلفی سوریه بودند و از طریق مرزهای لبنان ـ سوریه سلاح و مواد لجستیکی به داخل سوریه ارسال می‌شد.
بر اساس برآوردهای ارتش سوریه؛ منطقه القصیر و روستاهای حومه آن کانون حضور و فعالیت بیش از سه هزار نیروی مسلح وابسته به جبهه النصره و دیگر گروه ها و جریان های سلفی تکفیری بوده و به همین خاطر این منطقه عقبه مهم و استراتژیک برای جریان‌های وهابی و تکفیری در مناطق و استان‌هایی مانند دمشق، ریف دمشق، حمص، حماه، لاذقیه و طرطوس می‌باشد.
عامل دیگری که می توان به اهمیت شهر القصیر افزود این است که تسلط مخالفان بر این شهر به معنی قطع ارتباط دمشق با جنوب است و به عبارت دیگر به این ترتیب ارتش سوریه نمی تواند به حماه و سایر مناطقی که اکنون به صحنه درگیری و ناامنی تبدیل شده اند، وارد شود.اکنون افراد مسلح در داخل شهر القصیر به محاصره در آمده اند و پیش بینی می شود ارتش در نهایت ظرف روزهای آینده آن را آزاد کرده و برای انتقال به سایر مناطق که صحنه جنگ و درگیری است، آزادی عمل بیشتری پیدا خواهد کرد.
بنابر گزارش فارس ، ارتش سوریه اکنون ریف القصیر را در اختیار گرفته و نبرد آن به داخل این شهر محدود شده است زیرا توانسته است در اقدامی تاکتیکی مخالفان مسلح را در یک نقطه محاصره کرده و آن را در وضعیت گازانبری قرار دهد.منابع نظامی تاکید دارند که بیش از 85درصد از القصیر در اختیار ارتش قرار دارد با این حال تردیدی نیست که نبرد در داخل مناطقی که اهالی در آن باقی مانده اند، دشوار خواهد بود.
با شکست سناریوهای مختلف، گزینه‌ای که در حال حاضر در رسانه‌ها و محافل سیاسی و دیپلماتیک در مورد سوریه مطرح می‌شود راه‌حل سیاسی است. جان کری، وزیر امور خارجه‌ی آمریکا، در سفر اخیرش به مسکو، از توافق آمریکا و روسیه بر راه‌حل سیاسی در مورد سوریه خبر داد و اعلام کرد در 31 می ، نشستی با حضور دولت و مخالفان سوریه برای رسیدن به یک توافق در جهت حل بحران سوریه برگزار خواهد شد.
راه‌حل سیاسی گزینه‌ای است که ایران و روسیه از شروع بحران در این کشور، بر آن تأکید داشتند، اما غربی‌ها در این مورد ، مبهم حرکت می‌کردند و بیشتر به راه‌حل نظامی متمایل بودند. بحران سوریه را می‌توان به نوعی عرصه‌ زورآزمایی دخالت نظامی یا راه‌حل مسالمت‌آمیز دانست که گذشت زمان نشان داد دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد، بلکه به عمیق‌تر شدن بحران نیز می‌انجامد. نمونه‌ عینی و واضح این امر عراق است که بعد از دخالت آمریکا نه تنها دمکراسی باثباتی در این کشور ایجاد نشد، بلکه زمینه برای درگیری‌های قومی و طرح‌های تجزیه‌طلبانه در این کشور نیز مهیا شد. بنابراین غرب به نوعی در مقابل بحران سوریه در حال تسلیم شدن و تن دادن به راه‌حل سیاسی است. البته در این مسیر نیز غرب همچنان کج‌دارومریز حرکت می‌کند و هنوز هم نیم‌نگاهی به مخالفان مسلحی که توان خود را از دست داده‌اند دارد؛ اما به خوبی می‌داند که با توجه به وجود ارتش منسجم سوریه و اختلافات داخلی زیاد مخالفان با یکدیگر، نمی‌توان انتظار موفقیت و پیشروی جدیدی را از این گروه‌ها داشت و برای حفظ وجهه‌ بین‌المللی خود، باید به ناچار به میز مذاکره مراجعه کنند.
موفقیت‌هایی که ارتش سوریه در غلبه بر گروه‌های تروریستی مسلح در این اواخر به دست آورده است، موجب تغییر و تحولات ریشه‌ای در حوزه میدانی شده و این تمام طرف‌های درگیر در بحران سوریه را وادار می‌کند تا در محاسبات خود تجدید نظر کنند.
آمریکا تلاش داشت خواسته‌های مورد نظر خود را با توجه به اوضاع میدانی جاری در سوریه که تصور می‌کرد، کفه آن به سود گروه‌های تروریستی سنگینی می‌کند، بر دمشق و نظام آن تحمیل کند، در حالی‌که هم اکنون اوضاع میدانی سوریه کاملا بر عکس تصور دشمنان سوریه است و این پیام روشن و شفافی برای تمام طرف‌های بین المللی و منطقه‌ای و عربی توطئه کننده علیه سوریه و حامی گروه‌های تروریستی است تا در حساب‌های خود در قبال سوریه تجدید نظر کنند.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.