قاسم حبيب زاده

کم‌کاری و طلبکاری؟!

 یک چهره معروف سیاسی که در ۴۰ سال گذشته در سمت های مختلف حکومتی مسئولیت داشته و به جز دولت احمدی نژاد، حامی و مدافع دولت‌های موسوی، هاشمی و خاتمی و اکنون نیز حامی و مدافع دولت روحانی می باشد و سال ها در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری و مسئولیت‌های مهم دیگری قرار داشته، در نامه‌ای سرگشاده و بدون هیچ اشاره ای به قدر و سهم خود و جریان سیاسی که وی مدافع و حامی آن بوده است، اوضاع کشور را بحرانی و مسئول این بحران را مدیریت رهبری اعلام کرده و از ایشان می‌خواهد برای حل مشکلات جامعه در روش مدیریت خود تجدید نظر کنند.

 

enlightened در این خصوص چند نکته قابل عرض است:

 ۱) یکی از اهدافی که برای نگارش نامه از سوی آقای موسوی خوئینی‌ها متصور است، بازسازی چهره خود و مطرح شدن در حد رهبر جبهه اصلاحات است که با توجه به پرداخت بیش از حد رسانه‌های انقلابی و غیر انقلابی به این موضوع، به نظر میرسد وی به این هدف خود رسیده است.

 ۲ ) فضاسازی برای طلبکاری جریان سیاسی مورد حمایت وی، در عین کم کاری و مسئولیت نشناسی آنها .

۳ ) وی اوضاع کشور را بحرانی ترسیم می‌کند، اما نمی گوید کدام بخش جمهوری اسلامی ایران بحرانی است. قدرت دفاعی کشور، پیشرفتهای علمی آن، سیاست های منطقه ای،  استقلال کشور و  یا بخش‌های اقتصادی و فرهنگی وضعیت خوبی ندارند؟

 ۴)  اگر جواب بحران در همه شئون کشور است، که سخنی به گزافه است، دوست و دشمن بر پیشرفت‌های دفاعی، علمی، سیاست‌های منطقه‌ای و در کل قدرت و اقتدار کشور صحه می گذارند. اما اگر منظور، حوزه‌های اقتصادی و فرهنگی نابسامان است، حق با نویسنده است البته با طرح یک سوال؟       

چرا وضعیت کشور به جز دو حوزه اقتصادی و فرهنگی خوب است ولی در این دو حوزه مشکل داریم؟

 ۵ )جواب سوال فوق در یک جمله است؛ فرامین و هشدارهای رهبری در حوزه‌های علمی، سیاست‌های منطقه‌ای ، توانمندسازی های دفاعی و تاکید بر استقلال از جانب مسئولان ذیربط به کار گرفته شده، اما مسئولان دو حوزه فرهنگی و اقتصادی در سال‌های گذشته و حتی از سال ۱۳۷۰ که رهبر معظم انقلاب اسلامی هشدارهای صریحی در حوزه‌های فرهنگی و اقتصادی می‌دادند، به طور شایسته و بایسته مورد توجه مسئولان آن امور ، قرار نگرفت، لذا امروز با وضعیت نامطلوبی در این دو حوزه مواجه هستیم.
 خلاصه کلام آنکه رهبر معظم انقلاب به جد به مردمسالاری دینی معتقدند و رای مردم را به رسمیت می شناسند، اما از موضع رهبری همواره هشدارها و تذکرات لازم را به مسئولان و مردم می‌دهند و آنجا که کار دست منتخبان مردم بوده است، قطعاً آن منتخبان باید پاسخگوی اعمال و مسئولیت‌های خویش باشند نه اینکه پس از پایان مسئولیت خویش، ادای اپوزیسیون را درآورده و با فرار از پاسخگویی نسبت به مسئولیت های خود، رهبری را مقصر ناکارآمدی ها در حوزه های اقتصادی و فرهنگی معرفی نمایند.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.